جشن‌ ازدواج‌ شهريار، در يك‌ شب‌ باراني‌

    
    
يكشنبه‌ 25 ارديبهشت‌ مراسم‌ ازدواج‌ «علي‌دايي‌» كاپيتان‌ تيم‌ ملي‌ و ركورد دار گلزني‌ جهان‌بود. حضور علاقه‌مندان‌ در اين‌ مراسم‌ منجر به‌مختل‌ شدن‌ تردد خودروها در خيابان‌ فرمانيه‌تهران‌ شد; خياباني‌ كه‌ تالار فرمانيه‌ در آنجا واقع‌بود... درهاي‌ تالار فرمانيه‌ از نزديكي‌هاي‌ ساعت‌هشت‌ شب‌، بر روي‌ مهمانان‌ باز شد. در تالارفرمانيه‌ همه‌ چيز روبه‌ راه‌ بود. به‌ هر حال‌، عروسي‌پرافتخارترين‌ مرد آسيا بود تالار ديگر به‌ يك‌مكان‌ ورزشي‌ تبديل‌ شده‌ بود كه‌ بزرگان‌ ورزش‌ايران‌ در آن‌ حضور داشتند كه‌ البته‌ در اين‌ بين‌حميدرضا آصفي‌ (سخنگوي‌ وزارت‌ امور خارجه‌)از مردان‌ سياسي‌ كشور هم‌ به‌ چشم‌ مي‌خورد. ازمهمانان‌ اين‌ مراسم‌ مي‌توان‌ به‌ حضور علي‌پروين‌، ناصر حجازي‌، مهندس‌ مهرعليزاده‌، محمددادكان‌، تيمسار نوآموز، برانكو به‌ همراه‌ رضاچلنگر، حسين‌ فركي‌، همايون‌ بهزادي‌، سردارآجورلو، سردار شهرياري‌، محمد نوازي‌، فرهادكاظمي‌، فرشاد پيوس‌، مجتبي‌ تقوي‌، اكبر يوسفي‌،جواد منافي‌، يحيي‌ گل‌ محمدي‌، جليل‌سازگارنژاد‌، سعيد بيگي‌، حسين‌توكلي‌، علي‌رضا دبير، عليرضا حيدري‌، عليرضارضايي‌، هادي‌ ساعي‌، دكتر قديمي‌، پژمان‌درستكار، افشين‌ پيرواني‌، منصور پورحيدري‌،بيژن‌ ذوالفقارنسب‌، علي‌ فتح‌ ا... زاده‌ و... اشاره‌داشت‌. چند حاشيه‌ از اين‌ جشن‌ را بخوانيد:
    
    
    _ بازار عكس‌ مهمانان‌ ناصرحجازي‌ بسيار داغ‌بود. او دائم‌ مي‌خنديد و عكس‌ يادگاري‌مي‌گرفت‌. ناسلامتي‌ او مردي‌ بود كه‌ استعداددايي‌ را كشف‌ كرد
    _ ترانه‌ «آهاي‌ خوشگل‌ عاشق‌» توسط يك‌خواننده‌ در تالار اجرا شد. به‌ همين‌ خاطر خيلي‌از مطبوعات‌ ورزشي‌ نوشتند كه‌ او در جشن‌ حضورداشت‌ اما فريدون‌ به‌ ما گفت‌: من‌ در جشن‌ حضورنداشتم‌.
    _ در بين‌ خوانندگان‌ كشور، جمشيد نجفي‌خواننده‌ آذري‌ زبان‌ حضور داشت‌ كه‌ چند دقيقه‌برروي‌ سن‌ آواز خواند.
    _ شكست‌ پرسپوليس‌ از سپاهان‌، بخش‌عمده‌اي‌ از صحبت‌هاي‌ مهمانان‌ جشن‌ ازدواج‌علي‌ دايي‌ بود.
    _ زماني‌ كه‌ علي‌ دايي‌ وارد سالن‌ شد،مهماناني‌ كه‌ از اقوام‌، دوستان‌ و آشنايان‌ بودند،دوربين‌ به‌ دست‌ دور دايي‌ تجمع‌ كردند; تا حدي‌كه‌ علي‌ دايي‌ شديدا از هر طرف‌ در بن‌بست‌ قرارگرفته‌ بود اما با لبخند به‌ مهمانان‌ خود خوش‌آمدگويي‌ مي‌گفت‌.
    _ از آنجا كه‌ تعداد مهمانان‌ زياد بود، خوش‌آمدگويي‌ دايي‌ به‌ مهمانان‌ حدود 20 دقيقه‌ طول‌كشيد.
    _ لحظاتي‌ چشمان‌ علي‌ دايي‌ پر از اشك‌مي‌شود; او جاي‌ يك‌ نفر را خالي‌ مي‌بيند. دايي‌دلش‌ مي‌گيرد، به‌ ياد «پدرش‌» افتاده‌، جاي‌ پدرخالي‌ است‌
    _ براي‌ ورود به‌ تالار، مهمانان‌ با مشكلات‌زيادي‌ مواجه‌ بودند. آنهاكه‌ زودتر آمدند، جاي‌پارك‌ براي‌ اتومبيل‌هاي‌شان‌ پيدا كردند اماآنهاكه‌ ديرتر آمده‌ بودند، در ترافيك‌ خيابان‌فرمانيه‌ گير كردند. اتومبيل‌ها به‌ احترام‌ مراسم‌ازدواج‌ دايي‌ پشت‌ سر هم‌ ايستاده‌اند، اهالي‌ آن‌منطقه‌ تعجب‌ كرده‌اند، آنهايي‌ كه‌ نمي‌دانستند درآن‌ منطقه‌ ازدواج‌ دايي‌ است‌، از خانه‌ها بيرون‌آمدند و به‌ دنبال‌ اين‌ هستند كه‌ بدانند دليل‌ اين‌ترافيك‌ سنگين‌ چيست‌؟ اهالي‌ خيابان‌ فرمانيه‌هرگز تصور نمي‌كردند كه‌ روزي‌ شاهد وصلت‌«آقاي‌ گل‌ جهان‌» باشند
    _ مقابل‌ تالار تجمع‌ شده‌ بود و مهمانان‌ بادردست‌ داشتن‌ كارت‌ ورودي‌، وارد تالارمي‌شوند اما آنهايي‌ كه‌ معروف‌تر هستند، با دردسربيشتري‌ به‌ تالار مي‌روند.
    _ خيلي‌ها مي‌گفتند علي‌ پروين‌ به‌ مراسم‌دايي‌ نمي‌رود اما پروين‌ بارها در چنين‌ مواقعي‌معرفت‌ خود را ثابت‌ كرد.
    _ زماني‌ كه‌ دايي‌ به‌ برانكو رسيد، مي‌خواست‌شانه‌هاي‌ او را ببوسد كه‌ برانكو چنين‌ اجازه‌اي‌نداد.
    _ بازار عكاسي‌ داغ‌ بود. پس‌ از داماد، ناصرحجازي‌ بازار عكاسان‌ را داغ‌ كرده‌ بود
    _ مقابل‌ ورودي‌ تالار چند نفر ايستاده‌ بودندكه‌ از لحاظ جسمي‌ يك‌ سرو گردن‌ از بقيه‌ مهمانان‌مراسم‌ قد بلندتر بودند، آنان‌ به‌ مهمانان‌ خوش‌آمدگويي‌ مي‌كردند.
    _ مشخص‌ نشد كه‌ «حسين‌ رضازاده‌»همشهري‌ علي‌ دايي‌ چرا در مراسم‌ حضورنداشت‌; گويا گرفتاري‌هاي‌ شخصي‌ باعث‌ شد كه‌رضازاده‌ در اين‌ مراسم‌ نباشد.
    _ غذا از هر نوعي‌ كه‌ بگوييد، مفصل‌ بر روي‌ميز شام‌ بود; غذاهاي‌ خوشمزه‌اي‌ كه‌ مهمانان‌مانده‌ بودند كدام‌ را ميل‌ كنند
    
    
    

جشن‌ بيرون‌ تالار


    
آنهايي‌ كه‌ مي‌گفتند دوران‌ دايي‌ به‌ سر آمده‌،او مردمدار نيست‌، او مغرور شده‌، بايد در منطقه‌فرمانيه‌ مي‌بودند. طرفداران‌ پرافتخارترين‌فوتباليست‌ آسيا، از نقاط مختلف‌ تهران‌ خود را به‌آنجا رسانده‌ بودند تا در جشن‌ دايي‌ شركت‌ كنند.بجز جشني‌ كه‌ داخل‌ تالار بود، يك‌ جشن‌ ديگر دربيرون‌ تالار برگزار شده‌ بود; پدري‌ كه‌ كودك‌ 4ساله‌اش‌ را روي‌ دوش‌ گرفته‌ بود و يك‌ پيرزن‌ كه‌ بادسته‌ گلي‌ منتظر بود تا داماد با اتومبيل‌ عروسي‌ ازپاركينگ‌ تالار خارج‌ شود.
    نكات‌ حاشيه‌اي‌ از بيرون‌ تالار فرمانيه‌ رابخوانيد:
    _ ساعت‌ از 10 شب‌ گذشته‌، تمام‌ اتومبيل‌هاپشت‌ جمعيت‌ توقف‌ كرده‌اند. آنها بايد صبر كنند تامراسم‌ تمام‌ شود; چون‌ در ترافيك‌ غير قابل‌حركت‌، گير كرده‌اند
    آنها زماني‌ كه‌ متوجه‌ مي‌شوند جشن‌ ازدواج‌دايي‌ است‌، اتومبيل‌هاي‌ خود را خاموش‌مي‌كنند و خود را مقابل‌ تالار مي‌رسانند.
    _ يك‌ مرد ميانسال‌ مي‌گفت‌: دايي‌ سال‌هابراي‌ اين‌ ملت‌ شادي‌ آورد; آمده‌ايم‌ تا جشن‌ازدواج‌ دايي‌ را به‌ او تبريك‌ بگوييم‌. او محبوب‌يك‌ ملت‌ است‌.
    _ تمامي‌ چشمان‌ به‌ درب‌ ورودي‌ تالار دوخته‌شده‌ است‌. آنها سعي‌ مي‌كنند تا صحنه‌اي‌ را ازدست‌ ندهند.
    _ خيلي‌ها منتظر ديگر مهمانان‌ ويژه‌ دايي‌هستند; چرا كه‌ خيابان‌ فرمانيه‌ به‌ يك‌ ورزشگاه‌كوچك‌ تبديل‌ شده‌ است‌.
    _ علي‌ كفاشيان‌، دبير كل‌ كميته‌ ملي‌ المپيك‌،اولين‌ كسي‌ است‌ كه‌ خارج‌ مي‌شود و بي‌ سر و صدااز بين‌ جمعيت‌ مي‌گذرد.
    _ زماني‌ كه‌ عليرضا رضايي‌ نايب‌ قهرمان‌المپيك‌ آتن‌، از تالار خارج‌ مي‌شد، حاضرين‌بيرون‌ تالار يك‌ صدا مي‌گفتند: «رضايي‌ قهرمان‌،رضايي‌ قهرمان‌»... همين‌ طور خارج‌ شدن‌ دبير وحيدري‌...
    مردم‌ فرياد مي‌زدند: «قهرمان‌، دوستت‌داريم‌».
    _ زماني‌ كه‌ هادي‌ ساعي‌ قهرمان‌ المپيك‌ وقهرمان‌ جهان‌ از تالار خارج‌ شد، مردم‌مي‌خواستند او را روي‌ شانه‌ها بلند كنند. ساعي‌براي‌ اين‌ كه‌ از ميان‌ ازدحام‌ خارج‌ شود، كتش‌ رادر آورد.
    _ و اما زماني‌ كه‌ علي‌ پروين‌ در حال‌ خارج‌شدن‌ بود، مردم‌ به‌ سوي‌ او دويدند و علي‌ پروين‌هم‌ مجبور شد بدود. پروين‌ نشان‌ داد كه‌ هنوز هم‌جوان‌ است‌
    _ گل‌ محمدي‌ و منافي‌ با يكديگر خارج‌ شدند.گل‌ محمدي‌ تشويق‌ شد اما جواد منافي‌ را كه‌ به‌خاطر تصادف‌ براي‌ هميشه‌ از فوتبال‌ خداحافظي‌كرد، كسي‌ نشناخت‌.
    _ زماني‌ كه‌ برانكو و چلنگر مي‌خواستند خارج‌شوند، مردم‌ با شعار، «برانكو يادت‌ باشه‌، ايران‌ بايدباشه‌» به‌ مربي‌ تيم‌ ملي‌ ايران‌ تذكر دادند كه‌ بايدتيم‌ ملي‌ ايران‌ را به‌ ساحل‌ جام‌ جهاني‌ برساند.
    _ زماني‌ كه‌ پليس‌ راهنمايي‌ و رانندگي‌ سعي‌مي‌كردند كه‌ اتومبيل‌ها را متوقف‌ كنند و برگه‌هاي‌جريمه‌ را در دست‌ گرفتند، چند نفر مي‌گفتند:جريمه‌ را به‌ حساب‌ علي‌ دايي‌ بنويسيد
    _ ناگفته‌ نماند كه‌ ابرهاي‌ تهران‌ هم‌ به‌ خاطرجشن‌ ازدواج‌ دايي‌ جشن‌ گرفته‌ بودند و باران‌بركت الهي‌ شروع‌ به‌ باريدن‌ گرفت‌; تا جايي‌ كه‌كناره‌هاي‌ خيابان‌ به‌ يك‌ بركه‌ تبديل‌ شده‌ بود،همين‌ امر باعث‌ شد تا پاچه‌ شلوارهاي‌ خيلي‌ ازمهمانان‌ خيس‌ شود.
    _ و زماني‌ كه‌ علي‌ دايي‌ با يك‌ بنز مشكي‌ رنگ‌گل‌ زده‌ از پاركينگ‌ به‌ سختي‌ و با دخالت‌ مامورين‌انتظامي‌ كه‌ سعي‌ در متفرق‌ كردن‌ جمعيت‌ داشتندبيرون‌ آمد. مردم‌ يك‌ صدا مي‌گفتند: «دايي‌،دوستت‌ داريم‌» و «عروسي‌، عروسي‌، عروسي‌ات‌مبارك‌» و علي‌ دايي‌ در ميان‌ ازدحام‌ جمعيت‌بدرقه‌ شد. عده‌اي‌ آذري‌ زبان‌ هم‌ مي‌گفتند:«ياشاسين‌ علي‌ دايي‌». و در پايان‌ بايد گفت‌ كه‌ اين‌عده‌ براي‌ اين‌ آمده‌ بودند كه‌ در خوشحالي‌ دايي‌شريك‌ باشند و به‌ نوعي‌ از او قدرداني‌ كنند;قدرداني‌ از شهريار فوتبال‌ ايران‌...

 

 

 

Copyright © 2005 Tafrihi.com  All rights reserved